❤ しѺ√乇 ❤ هــواے ☠ כونفر ه ♥ℒℴѵℯ♥

✘گاهــــــے ✘ כلـــت✘ از کســــے ✘ میگــــیرهـ ✘ ک فـــک میکــرכے .✘ ✘با ✘ تمــــوم✘ آـכمــــاے ✘ کنـــارت فرق ✘ כارهــ✘ ;(

❤ しѺ√乇 ❤ هــواے ☠ כونفر ه ♥ℒℴѵℯ♥

✘گاهــــــے ✘ כلـــت✘ از کســــے ✘ میگــــیرهـ ✘ ک فـــک میکــرכے .✘ ✘با ✘ تمــــوم✘ آـכمــــاے ✘ کنـــارت فرق ✘ כارهــ✘ ;(

❤ しѺ√乇 ❤  هــواے  ☠ כونفر ه   ♥ℒℴѵℯ♥

╬═♥╬ سلام دوست خوبم


╬♥═╬فدای همتون نــشم الهــیییییییی


خوشحـال میشم ک اومدی خوش اومدی .

بـــ سلامتی خودم :)

راسی کامــنــت گذاران ب بهشت میروند .
.
نظر بزار :(
´¨) ♥.-´¯`-.- ♥☆(◕‿◕)♡☆•.¸¸.•´¯`•.¸¸.✿

عزیز دلم نرو پایین ..

╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ حرف گوش کن بچه، نرو پایین
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ اوی، میگم نرو پایین
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ وایسا دیگه، چرا داری میری پایین؟
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ باشه، هرجور عشقته. برو پایین
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ از ما گفتن بود
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ ببین
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ بیا منطقی باش، اون پایین که خبری نیست. نرو پایین
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ اصلا دیگه باهات حرف نمیزنم
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ قهر قهر تا روز قیامت
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ تو رو خدا نرو پایین
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ خیلی نادونی اگه هنوز بری پایی
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ باشه، من دیگه هیچی نمیگم ، اگه دوست داری برو پایین
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ خسته شدی؟
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬ آخرین شانسته، نرو پایین
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬
╬═╬

بهت تبریک میگم تو یک آدم خیلی سرسختی!! زبون آدم حالیت نمیشه...هه


قربون دستت حالاکه اومدی یه نظریم بده....هه

ومن از پایان میترسم،اغاز کردم..!


A.M

(..')/♥ ♥('..)
.\♥/. = .\█/.
_| |_ ♥ _| |_

نویسندگان
پیوندها

۵ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

دلتنگــــــــے

 ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻧﺒﺨﺸﯿﺪ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺑﺎﺭﻫﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺨﺸﯿﺪﯼ ﻭ ﻧﻔﻬﻤﯿﺪ،
 ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺩﺭ ﺁﺭﺯﻭﯼ ﺑﺨﺸﺶ ﺗﻮ ﺑﺎﺷﺪ!
 ﮔﺎﻫﯽ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﺻﺒﺮ ﮐﺮﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺭﻓﺖ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﮔﺮ ﻣﺎﻧﺪﻱ ﺭﻓﺘﻦ ﺭﺍ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﻱ! 
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺮ ﺳﺮ ﮐﺎﺭﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﻣﻨﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﺗﺎ ﺁﻧﺮﺍ ﮐﻢ ﺍﻫﻤﯿﺖ ﻧﺪﺍﻧﻨﺪ! 
ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻓﺮﻕ ﺧﻮﺏ ﺑﻮﺩﻧﺖ ﺭﺍ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﺪ!
ﻭ ﮔﺎﻫﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺍﺯ  ﺩﺳﺖ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺬﮐﺮ ﺷﺪ! ﺁﺩﻣﻬﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻧﻤﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﯾﮑﺠﺎ ﺩﺭ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯽ ﺭﻭﻧﺪ...
ﮔﺎﻫﯽ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ 
ﺑﺎ ﻧﻔﺲ ﻫﺎﯾﺶ
ﺑﺎﻧﮕﺎﻫﺶ
ﺑﺎﮐﻼﻣﺶ
ﺑﺎ ﻭﺟﻮﺩﺵ
ﺑﺎ ﺑﻮﺩﻧﺶ....
ﺑﻬﺸﺘﯽ ﻣﯿﺴﺎﺯﺩ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯾﺖ
ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻭ
ﺑﻬﺸﺖ ﻭﺍﻗﻌﯽ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻫﯽ...
گاهی هم آنچنان قلبت را میشکند که هیچ بند زنی قادر به درست کردنش نیست...

 

♬♬ پیامـــک های زیبا و خواندنی ♬♬

روزی روزگاری خدا ما را آفرید , تا آدم باشیم
قصه ما به سر رسید.
خدا به خواستش نرسید

 

 

الهی زندگیت طعم عسل شه
دعای دشمنت هی بی اثرشه
ستارت تا ابد روشن بمونه
سیاهی راه خونت رو ندونه
الهی مرغ عشق آرزوهات
سرشب تاسحر یکدم بخونه..

 

موشی در خانه صاحب مزرعه تله موش دید! به مرغ و گوسفند و گاو خبرداد.
همه گفتند: تله موش مشکل توست به ما ربطی ندارد!
ماری در تله افتاد و زن مزرعه دار را گزید! از مرغ برایش سوپ درست کردند! گوسفند را برای عیادت کننده گان سربریدند! گاو را برای مراسم ترحیم کشتند!
و دراین مدت موش از سوراخ دیواربه اینها نگاه میکردوبه مشکلی که به دیگران ربط نداشت فکر میکرد..

اس ام اس یعنی آروم وبی صدا تو قلب ها سرک بکشی و با زبون بی زبونی بگی به یادتم

اعتبار دوستی شما رو به اتمام است ! برای شارژ مجدد ٬ یک بووووووس بفرستید !! 

همراه اول و آخر 

 

آخـــــــی اشکم در اومد.

معلم عصبی دفتر رو روی میز کوبید و داد زد:

سارا ... دخترک خودش رو جمع و جور کرد، سرش رو پایین انداخت و خودش رو تا جلوی میز معلم کشید و با صدای لرزان گفت :

بله خانوم؟ معلم که از عصبانیت شقیقه هاش می زد، تو چشمای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد:

چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت رو سیاه و پاره نکن ؟ هـــا؟! فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم!

دخترک چونه ی لرزونش رو جمع کرد... بغضش رو به زحمت قورت داد و آروم گفت: خانوم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق می دن... اونوقت می شه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد... اونوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... اونوقت... اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشم رو پاک نکنم و توش بنویسم... اونوقت قول می دم مشقامو ...

معلم صندلیش رو به سمت تخته چرخوند و گفت بشین سارا ... و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد ...

اگه دوست داشتی ب این چندتا سوال جواب بده ســـــرگرم شو

...