...
- جمعه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۱:۱۹ ب.ظ
لنگه های چوبی درب حیاطمان؛
گر چه کهنه اند و جیرجیر می کنند؛
ولی خوش به حالشان که لنگه ی هم اند
..
عـشـق هـمـیـن اسـت کـه بـخـواهـی . . !
چـه سـه چـرخـه ی کـوچـکـی را
چـه هـکـتـارهـا زمـیـن
چـه زنـی را
چـه مـردی را . . !
عـشـق کـم و زیـاد نـدارد،
چه حس خوبیه وقتی
دستاشو قفل میکنه توو دستاتو ، میگه
تا آخرش کنارتم ... نبینم غصه ی چیزی رو بخوری...
دقیقا 42 ساعت و 45 دقیقه است که نمی دانـــــــم به کدامین گناه اسیر این انتظارم...
حتی نمی دانم سالمی یا ...
تمام آرزویم از خدا اینه که سالم باشی...حتی اگه قرار نیست دیگه برگردی...
دلم گرمایی صدایــــــت را زمزمه می کند...
- ۹۳/۱۱/۱۷