...
- جمعه, ۸ اسفند ۱۳۹۳، ۰۶:۵۹ ب.ظ
از باده ی «نیسـت» سـرخوشـم ، سر خـوش و مسـت !
بـیزارم و دلشـکـسـته از هر چـه کـه «هســت» !
من «هست» به «نیسـت» دادم ، افسـوس که «نیســت»
در حــسرت «هســت» پشـت مـن پـاک شـکـســــت !
- ۹۳/۱۲/۰۸
من ساده به همه میگفتم عجیبه و
عجیب نبودی و دستتو خوندمو یه عمرآزگارو کنارتو موندم حیف که عمرمو تلف میکردم و یه
عمری بیخودی به عشق تو خوندمو
پست تراز اونی بودی که فکرمیکردمو دلت یجای دیگه بود حس میکردمو به روت نزدم نمیخواستم
بری، نمیخواستم بشینی به ما هی بد بگیو
میگم برات مهم نی چی سرم بیاد، میگی بذار سیا بشه روزگارش ،میگی بذار نباشه و فقط بره،
اصلا بذار بمیره بیخیالش
.
گول چهره پاکتو خوردمو توهم درست همونی بودی که همه میگفتن
اینفده قشنگی که منم نباشم خیلی واسه داشتنت به پات میفتن
تازه دارم میفهمم منو واسه چی خواستی ،باهمه دورو بریات الا ما روراستی، برای تو
میمردم،روت قسم میخوردم،اینقده عوض شدی که یهو جا خوردم